• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 
حمیدرضا ترکیان
Profile_shahid
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۴۱/۰۶/۰۱ شهر نکا
تحصیلات پایه سوم راهنمایی
وضعیت تاهل متاهل
نوع عضویت سرباز ارتش / ل ۶۴ ارومیه
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۱/۰۴/۲۳ منطقه پیرانشهر
محل دفن گلزار شهدای شهر نکا

اول شهریور ۱۳۴۱، در شهر نکا به دنیا آمد. فرزند اول خانواده بود. مادرش معصومه لالائیان و پدرش غلامرضا نام داشت. مقطع ابتدایی را در دبستان نکعت و سوم راهنمایی را در مدرسه فردوسی نکا خواند. اوقات فراغت را در بنایی مشغول کار بود. متاهل بود. به عنوان سرباز ارتش از لشکر ۶۴ ارومیه در جبهه حضور یافت. بیست و سوم تیر ۱۳۶۱ (سال دوم جنگ تحمیلی) در پیرانشهر بر اثر اصابت ترکش به سر در نوزده سالگی به شهادت رسید. پیکر پاک شهید ترکیان پس از تشییع در گلزار شهدای شهر نکا دفن شد.


۱ - وصیتنامه شهید حمید ترکیان

[ویرایش]

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ ﴿آل عمران / آیه ۱۶۹﴾
سلام و درود ما به روان پاک شهدای انقلاب اسلامی وامید مستضعفان جهان امام خمینی و رزمندگان اسلام که ،هم اکنون در جبهه های جنگ ایثارگرانه به مبارزه در راه الله پرداخته اند. پدر عزیزم و مادر عزیز و ملت شهید پرور ایران اسلام اکنون که در این راه قدم میگذارم نه برای انتقام بلکه برای خدا و احیا اسلام و قرآن هر تیری که به طرف دشمن نشانه روم ،به خاطر خدا و هر تیری که به سویم آید برای رضای خدا من آگاهانه این راه را انتخاب نمودم و راهی که حسین علیه السلام برای خویشتن انتخاب نمود . مادر وپدر عزیز،برخود ببال وافتخار کن که یگانه فرزندت را دراه خدا دادی و صبور باشید و جامه نو بپوشید وشادی کنید و برای من گریه نکنید و اما خواهرانم که همچو دایه ای مهربان ودلسوز برایم بوده اید خیلی برایم زحمت کشیده اید و به من محبت داشته اید ،ومرا همچو فرزند خویش پرورانید .برای من گریه نکنید برای من شادی کنید و جامه نو بپوشید زیرا تنها برادرتان داماد شده،دامادی که قامت دامادی کفن عروسیش خون و حجله زفافش قبر و چه عروسی بهتر از این که جانهایی همچو قاسم ابن الحسن عروسی کنند. امیدوارم که برادری خوب برای خواهرانم وفرزندی لایق برای پدر و مادرم بوده باشم.اما به ناچار روزی گلی شکوفا و روزی پژمرده می گردد. وچه زیباست مرگ کسی باعث پیروزی و ازبین بردن کفار ستمگر باشد. پدر ومادرمن اول هر چیز از زحمات بیش از حد شما سپاسگزاری را دارم .و می دانم که چه رنجها به پای من کشیدید . وامیدوارم که جانم را در راه خدا فدا کرده باشم که راه خمینی عزیز باشد‌. از شما تمنا دارم که هیچوقت به من ناکام نگویید چون من نهایت کامم را گرفتم و بهترین آرزوی که می خواستم ،یعنی شهید شدن در راه دین و قران و مملکتم بود رسیدم.امیدوارم بعد از من اسلحه را زمین نگذارید و تا آخرین نفس در راه احیای دین مقاومت نماید و گویی از انقلاب نکنید واسلام . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار






جعبه ابزار