برزان ابراهیم الحسن التکریتی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برزان ابراهیم الحسن التکریتی (تولد ۱۷ فوریهٔ ۱۹۵۱ تکریت _ درگذشته ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۰۷ کاظمین) ، برادر ناتنی
صدام حسین و رئیس
استخبارات عراق در زمان صدام بود که در زمستان ۱۳۸۵ اعدام شد. برخی روزنامه نگاران عراقی بدو لقب "حریف گرمابه و گلستان" صدام را دادهاند. او از مسئولان اصلی
کشتار دجیل در سال ۱۹۸۱ میلادی شناخته میشود که در طی آن به کیفر شلیک به سوی صدام از میان نخلستانهای دجیل، منطقه بمباران شد، کشتزارها و نخلستانها سوزانده و ۱۴۸ تن اعدام شدند و ماندگان به منطقهای در مرز عربستان سعودی به زور کوچانده شدند. برزان تکریتی از سال ۱۹۸۳ به مدت چندین سال به عنوان نماینده عراق در دفتر اروپایی سازمان ملل در ژنو خدمت میکرد. او در این سمت بارها بر اینکه رژیم عراق استوار بر دادپیشگی و حقوق بشر و مردم سالاری است، تأکید میورزید. دخترش سجی همسر
عدی صدام حسین بود.
[ویرایش]
وی با احلام خیرالله ملقب به شجرات الدور خواهر
عدنان خیرالله و
ساجده طلفاح ازدواج کرد و از وی شش فرزند به نام های محمد ، سارا ، علی ، نور ، خولا و ثریا داشت. همسرش پس از مبارزه با سرطان پستان در سال ۱۹۹۸ در
سوئیس درگذشت.
[ویرایش]
برزان سی وهشتمین نفر از فهرست پنجاه و پنج نفرهای بود که آمریکاییان پس از سرنگونی رژیم بعث در پیشان بودند که سرانجام به دست ایشان گرفتار آمد و به دادگاه سپرده شد. او ضمن محاکمه جامه سنتی عربی (دشداشه و ...) بر تن میکرد. او در این دوره زندان به سرطان ستون مهرهها دچار شد؛ از آنجا که بیماری وی پیشرفته شده بود او به مرخصی از زندان به منظور پیگیری جدی تر درمان، نسبت به آنچه پزشکان زندان برایش انجام میدادند، به برخی کسان قدرتمند همچون
جرج بوش ، رئیسجمهور آمریکا و
تونی بلر نامه نوشت. سرانجام آنچنان سرطان وی پیشرفت کرد که هنگام اجرای حکم
اعدام با طناب دار ، هنگامی که زیر پایش را خالی کردند، سرش به دلیل پوسیدگی مهرههای کمر تا بالا و گردن، کنده شد و از بالای حلقه طناب روی زمین افتاد. او پیش از حلقآویز شدن به شدت گریه میکرد و درتوجیه کار خود میگفت: از اعدام نمیترسم، اما به خاطر کارهای نیمهتمام صدام حسین که آنهمه زحمت کشیده بود افسوس میخورم. برزان تکریتی از اینکه جنگ با ایران و فارسها نیمهتمام ماند و نتیجهای حاصل نشد، کویت به اشغال کامل عراق درنیامد، اسراییل مورد حمله کشور عراق قرار نگرفت و نیروگاه اتمی عراق ویران شد، ناراحت بود و همواره نام صدام را صدا میزد.