ماهر عبدالرشید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ارتشبد ماهر عبدالرشید یکی از افسران بلندپایه ارتش عراق در جنگ با ایران بود. وی پدر همسر قصی، پسر کوچکتر صدام است. خویشاوندی این ژنرال با صدام پلههای ترقی در ارتش عراق را جلو پای او گذاشت و بالاترین پله که او روی آن ایستاد پذیرفتن پسر کوچک صدام ـ قصی ـ به عنوان داماد خود "همسر
سحر ماهر عبدالرشید " بود. اما نقش دستگاههای تبلیغاتی عراق در بزرگنمایی لیاقتهای نظامی و فرماندهی او در جنگ با ایران کمتر از این خویشاوندی قبیلهای نبود.
[ویرایش]
ماهر عبدالرشید محمد النصیری (متولد ۱۹۴۲ در تکریت ، درگذشت ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ در سلیمانیه ) ، یک فرمانده نظامی عراقی ، فارغ التحصیل اولین دانشکده نظامی در جلسه ۳۸ ، فرمانده سپاه سوم بود ، و در جنگ عراق با ایران شرکت داشت ، و سپاه هفتم را در جنگ آزادسازی رهبری کرد FAO در سال ۱۹۸۸ ، پس از آن در سال ۱۹۹۲ از خدمت بازنشسته شد. در اولین هفته حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی ، رئیس جمهور
صدام حسین وی را به کمک فرماندهی بخش جنوبی در بصره با سرلشکر
حسین رشید محمد تحت فرماندهی خود منصوب کرد.
علی حسن المجید . سپس دستور عقب نشینی از شهر
بصره پس از وخیم شدن اوضاع در پایتخت ، بغداد صادر شد و ماهر عبدالرشید پس از آن ناپدید شد تا اینکه در شهر
دیوانیه توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شد و در
زندان ابوغریب ماند و مورد بازجویی قرار گرفت و سپس در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۴ آزاد شد.
[ویرایش]
او مسؤول شعبه پنجم اداره اطلاعات ارتش بود. بعد، افسر ستاد در سازمان امنیت شد که بعد از یک افتضاح جنسی در دفتر کارش با یکی از خوانندگان زن که همزمان با برپایی جشنهای هفتم آوریل سالگرد تأسیس حزب بعث بود، به فرماندهی
تیپ ۱۲ زرهی ابن ولید رسید. پس از آن فرماندهی
لشکر پنج مکانیزه را به عهده گرفت. فرماندهی
سپاه سوم و
سپاه هفتم و همچنین فرماندهی یکی از سه محور مهم را در باز پسگیری فاو به عهده داشت.
[ویرایش]
اما شهرت ماهر عبدالرشید بعد از سقوط فاو به اوج خود رسید. این ژنرال مدعی شده بود
شبه جزیره فاو را که پس از نبرد اول فاو به تسخیر نظامیان ایران درآمده بود را پس گرفته و به عنوان هدیه ازدواج دخترش "سحر ماهر عبدالرشید" به صدام تقدیم کردهاست. ارتش عراق سرانجام با فرماندهی ژنرال ماهر عبدالرشید توانست طی
عملیات رمضان المبارک شبه جزیره را مجدداً تسخیر نماید.
[ویرایش]
عبدالعظیم الشکرچی فرمانده گردان یکم تیپ ۴۱۹ عراق در خرمشهر میگوید: در عملیات باز پس گیری خرمشهر توسط ایرانیها، ماهر عبدالرشید، فرماندهی عملیات در این محور را به عهده داشت و من شخصاً این دستور را از زبان او شنیدم. قضیه به این صورت بود که فرمانده تیپ ۲۴ با ماهر عبدالرشید تماسی گرفت و گفت: «قربان! زخمیهای زیادی در منطقه، نقش زمین شدهاند و ما میخواهیم ابتدا آنان را تخلیه کنیم، پس از آنکه راه باز شد، تانکها را به جلو حرکت دهیم.» ماهر عبدالرشید گفت: «نیازی به تخلیه مجروحان نیست.» بلافاصله فرمانده تیپ پاسخ داد: «ولی قربان، وجود آنان باعث کندی حرکت زره پوشهای ما میشود.» ماهر عبدالرشید گفت: «با تانکها و زره پوشها به جلو حرکت کرده از روی اجساد عبور کنید! این دستوری است که باید آن را از جانب صدام حسین تلقی کنید! از ویژگیهای دیگر این ژنرال، جسارت انتقاد از شخصیتهای معروف نظامی و سیاسی بود. حتی گاهی آنان را به باد فحش و ناسزا میگرفت. او به
عبدالجبار شنشل ، رئیس ستاد مشترک ارتش عراق، شکم گنده میگفت و به
عدنان خیراله ، وزیر دفاع، لقب دماغ بریده داده بود. او هیچ گاه آنان را لایق چنین سمتهایی نمیدانست. حتی یک بار به فرمانده سپاه پنجم، ژنرال
طالع رحیم الدوری ، گفته بود: حالا این طایفه دوریها برای ما آدم شدهاند. یادشان رفته است که الاغهایشان را در شهر ما، تکریت، میراندند و صدای زنگوله الاغهایشان گوش ما را اذیت میکرد. درباره جسارتهای این ژنرال، کافی است بدانیم که به خاطر آماده نشدن یک سنگر در شلمچه که او دستور ساخت آن را به یک ستوانیار داده بود و تأکید کرده بود تا یک ساعت دیگر باید این سنگر برای جانپناه او آماده شود، با سلاح کمری خود، جنازه آن ستوانیار بخت برگشته را درون آن سنگر ناتمام انداخت.
[ویرایش]
مسعود هادوی از آزادگان هشت سال دفاع مقدس در این باره می گوید: در مقر سپاه سوم و هفتم عراق که ماهر عبدالرشید فرمانده آن بود از من بازجویی کرد. دست هایم را از پشت دستبند زده بودند. قبل از ترجمه حرفهایم سرهنگی که فارسی بلد بود، پرسید میتوانی انگلیسی صحبت کنی به انگلیسی گفتم «نه». گفت عربی بلدی گفتم «لا». گفت ترکی بلدی گفتم «بیلمیرم». عصبانی شد و با پوتین به دهانم کوبید. آنقدر مرا زدند که چهار بار بیهوش شدم. بازجو به من گفت من به هر زبانی از تو سوال میپرسم جواب میدهی آن وقت میگویی نه انگلیسی بلدی نه عربی، نه فارسی و نه ترکی؟
[ویرایش]
ماهر عبدالرشید در تاریخ ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ دو ماه پس از
سکته مغزی در بیمارستانی در
سلیمانیه واقع در کردستان عراق درگذشت.