قطع شجر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَطْع شَجَر بريدن درخت در جنگ ممنوع است، مگر در ختى كه مانع پيروزى در جنگ مىشود. كه از ديدگاه فقه اسلام بريدنش جايز است. به دليل روايت مأثور از پيامبراسلام : «... وَ لا تَقْطَعُوا شَجَراً الّا انْ تَضْطَرُّوا الَيْها ...» هيچ درختى را قطع نكنيد، مگر اينكه ناچار باشيد. در
غزوه بنینضیر زمانى كه يهوديان درب دژهاى خود را بسته و بر بالاى بام ها با پرتاب تير و سنگ در مقابل حمله سپاه اسلام مقاومت مىكردند، پيامبر دستور داد كه نخل هاى آنان را قطع كنند و بسوزانند. ايشان دو نفر از ياران خود،
ابولیلی مازنی و
عبدالله بن سلام را مامور اين كار كرد. ابوليلى مهمترين نوع درختان خرما را قطع مىكرد، ولى عبدالله بن سلام درخت هاى نر و كم بار را مىبريد. در اين مورد از آن دو سؤال شد، ابوليلى گفت: قطع درختان گزيده براى يهود ناراحتى بيشترى ايجاد مىكند و عبدالله بن سلام گفت: مىدانم كه خداوند اموال ايشان را نصيب پيامبر كرد، خواستم نوع بدى را قطع كرده باشم. نوعى درخت خرما كه عجوه ناميده مىشد بهترين منبع در آمد يهوديان بود. درباره اينكه قطع كردن درختان و رها كردن آنها هر دو، مورد رضايت خداوند است ، اين آيه نازل شد: «ماقَطَعْتُمْ مِنْلينَةٍ اوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلىاصُولِها فَبِاذْنِاللَّهِ وَ لِيُخْزِىَ الْفاسِقينَ» آنچه از درختان خرما كه در ديار بنى نضير بريديد، يا باقى گذارديد، همگى به فرمان خداوند و صلاح مسلمانان و براى سركوبى نابكاران متمرد بود.