زندان اوین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در دامنه جنوبی البرز، در کنار دهکده
اوین از توابع
شهرستان شمیران و در شمال غربی تهران، محوطه وسیعی با دیواری بلند احاطه شده است که به آن زندان اوین می گویند. این زندان در دهه پایانی حکومت
محمدرضا پهلوی ، مخوف ترین زندان ایران بود که شمار زیادی از مبارزان سیاسی و مخالفان رژیم شاه را در خود جای داده بود. پس از وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و رشد نا آرامی های سیاسی در سطح کشور، دستگیری و زندانی شدن مخالفان رژیم شاه افزایش یافت و از پس هر حادثه ای، بر شمار بازداشت شدگان افزوده می شد. در آن دوره محل های نگهداری از بازداشت شدگان نه جوابگوی جمعیت زیاد آنان بود و نه متناسب با شرایط روز . حکومت در پی این بود که زندانهای تازه و پیشرفته ای مطابق با آنچه که در کشورهای دیگر ساخته می شود، بسازد و از تجهیزات لازم برای نگهداری زندانیان بیشتر و کنترل دقیق آنان استفاده کند. از این رو در ۱۳۵۲ ساخت یک زندان در دستور کار رژیم شاه قرار گرفت و محلی در شمال تهران نیز بدین منظور شناسایی شد و به دلیل موقعیت جغرافیایی اش، توسط نیروهای نظامی و امنیتی به راحتی قابل کنترل و حفاظت بود، از سوی دیگر زندانیان به هنگام انتقال به این محل، کمتر در دیدرس مردم قرار داشتند. این محل که در آن زمان تقریبا خارج از شهر بود تا پیش از آن برای نگهداری موقت اسلحه و تجهیزات
ساواک و مدتی نیز به عنوان بازداشتگاه جاسوسان استفاده می شد.
زندان اوین متشکل از دو بخش اداری و زندان با گنجایش پنج هزار نفر بود. بخش اداری، اتاقهای
بازجویی و
شکنجه زندانیان را نیز در خود جای داده بود. قسمت زندان شامل دو بخش قدیم و جدید بود . زندان قدیم از سلولهای عمومی و انفرادی تشکیل شده بود. در این قسمت چهل سلول انفرادی ۱۲۰× ۱۲۰ سانتی متری وجود داشت که ارتفاع سقف آن تا زمین به سه متر می رسید. در این سلولها ، زندانیان با فضای بیرون کاملا بیگانه بودند و هرگز به گذشت شب و روز پی نمی بردند. درهای این سلولها آهنی بود و دریچه کوچکی روی آن تعبیه شده بود تا زندانبانان در فواصل معینی مراقب وضعیت زندانی باشند. بخش عمومی زندان اتاقهای بزرگی داشت و زندانیان را در گروههای چند نفری در آن اتاقها جای می دادند. در قسمت زندان جدید، که در سال ۱۳۵۲ ساخته شد، هشتاد سلول انفرادی ۲/۵ ۲۸ متر در ده بند وجود داشت. هر سلول شامل یک توالت فرنگی، یک دستشویی کوچک با شیر آب سرد و گرم، هواکش، پنجره ای مشبک با میله های آهنی در بالای دیوار که با توری مسدود شده بود و در طول روز تنها حدود دو ساعت آفتاب به داخل آن می تابید؛ یک تشک و یک برزنت، دو پتوی سربازی و یک سطل زباله کوچک، یک قاشق و یک لیوان ملامین، یک کاسه و بشقاب و یک سینی بود. کف زندان با پارکت پلاستیکی فرش شده بود تا صدای رفت و آمد افراد نشود در هر راهرو یک حمام کوچک و در هر حمام یک دوش تعبیه شده بود. هر بند یک حیاط خلوت به اندازه مساحت سلولها داشت که سقف آن مشبک و آهنی بود.
معمولا زندانیان در زندان اوین اجازه ملاقات با بستگان خود را نداشتند و چنانچه به هر علت امکان ملاقات برای یکی از آنان فراهم می شد، این ملاقات در محلی خارج از زندان اوین صورت می گرفت. زندانیان در سلولهای انفرادی اجازه هیچ گونه فعالیتی نداشتند و تنها برای رفتن به دستشویی اجازه خروج از سلول می یافتند. این سلولها اغلب نمناک و تاریک بود و به دلیل شرایط نامساعد هواء زندانیان به بیماریهای مختلفی همچون سل، رماتیسم و... مبتلا می شدند. شرایط زندگی در بخشهای عمومی، بهتر از سلولهای انفرادی بود. در این بخش، زندانیها اجازه پخت و پز غذا، استفاده از دستشویی و هوای آزاد را در حیاط زندان داشتند. تمامی زندانیانی که به اوین منتقل می شدند. از نظر
ساواک جزو خطرناک ترین افراد سیاسی محسوب می شدند و لازم بود با استفاده از وسایل و شیوه های گوناگون مورد آزار و اذیت و شکنجه های مختلف قرار گیرند تا زبان به اعتراف بگشایند و دیگر همرزمان خود را معرفی کنند. از این رو درخت دل ترین بازجویان زندانهای رژیم شاه در اوین جمع شده بودند. رسولی، کمانگر (دکتر کمالی)، بهمن قادری پور تهرانی)، محمدعلی شعبانی (حسینی) از جمله بازجویان و شکنجه گران معروف و خشن ساواک به شمار می رفتند که همگی در این زندان گرد آمده بودند. شکنجه برای اقرارگیری مانند کشیدن ناخنها، ضربه های کابل بر بدن، سوزاندن بدن، استفاده از
دستگاه آپولو ، شوکهای الکتریکی، فشارهای روحی و روانی و ... و در نهایت
اعدام ، جزو برنامه های زندان اوین به حساب می آمد.
با روی کار آمدن
جیمی کارتر در آمریکا به عنوان رئیس جمهوری که شعار حمایت از حقوق بشر سر می داد (۱۳۵۵ ش)، اندکی از فشارهای وارده بر زندانیان بویژه در زندان اوین کاسته شد. در جریان انقلاب اسلامی مردم خواسته های فراوانی مطرح می کردند که یکی از آنها آزادی زندانیان سیاسی بود. وقتی عرصه بر حکومت شاه تنگ شده مجبور گردید در ماههای آخر سلطنت اقدام به آزادی زندانیان سیاسی کند، با این حال، پس از فروپاشی کامل نظام شاهنشاهی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، با تسخیر زندانها بویژه زندان اوین توسط مردم، آخرین بازمانده های زندانیان سیاسی نیز از زندانها رهایی یافتند و بازجویان و شکنجه گران و مقامات امنیتی رژیم شاه، خود به زندانیان تازه زندانها تبدیل شدند که پس از محاکمه و اعتراف به جنایتهایی که در برابر زندانیان سابق مرتکب شده بودند، به اعدام محکوم شدند. وضعیت نگهداری و چگونگی رفتار رژیم پهلوی با
زندانیان سیاسی بویژه در اوین، همواره یکی از موضوعات خبری روزنامه ها و مجلات اروپایی بود و در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ ش چند هیئت از مجامع حقوق بشری کشورهای اروپایی برای بازدید از زندانها و نحوه رفتار با زندانیان، به ایران آمدند و از نزدیک با زندانیان، بویژه در این دیدار و گفت و گو کردند.
آیت الله
سید محمود طالقانی ، آیت الله
حسینعلی منتظری ، شهید
محمدعلی رجایی ، و آقایان
اکبر هاشمی رفسنجانی ،
سید محمد موسوی خوئینیها ، سید محمد کاظم موسوی بجنوردی، جواد منصوری، احمد احمد، محمد جواد حجتی کرمانی، عبدالرحیم ربانی شیرازی، محمدرضا مهدوی کنی، صفر قهرمانی از جمله زندانیان رژیم شاه بودند که چند سالی از عمر خود را در اوین به سر آوردند. اصغر بدیع زادگان از جمله زندانیان همین زندان بود که در این زندان به قتل رسید.